قبل از کشف بیگ بنگ و حتی تقابل ماده و غیر ماده این موضوع در قرآن مطرح شده بوده است
از سال 1927 ميلادي كه اي رابراك فيزيكداني انگليسي اعلام نمود كه در برابر هرجزء ماده جزئي ضدماده وجود دارد كه مشابه آن اما در جهت معكوس است تا 1955 ميلادي كه عملاً گفتهي اين دانشمند تحقق پذيرفت و فيزيكدانان جهان بار ديگر در مقابل يك شگفتي جديد قرار گرفتند و ضد پرتون و ضد نوترون توسط بشر ساخته شد و در نتيجه جهانيان در برابر حقيقتي قرار گرفتند كه هر چيزي از جنس ماده موجود است عين آن نيز از جنس ضد ماده در خلقت وجود دارد از ضد پرتون و نوترون تا ثوابت و سيارات و كهكشانهاي عظيم و خورشيدهاي نورافشان و سحابيهاي و انسان مانندهاي متعقل. و اين در حالي بود كه موضوع ضدماده در قرآن بصورت مفصل نه تنها دربارهي ابعاد خلقتي آن بلكه ماهيت و سرشت و مشابهات آن با خلقت مادي توضيحاتي عالي وجود دارد. اول شخصيتي كه به اين موضوع آگاه و بدان استناد نمود اسلام شناس و مفسر و قرآن پژوه معاصر دكتر صادق تقوي بود. زنده ياد دكتر تقوي در اين باره ميگويد:
تا روزي كه تئوري وجود ضد ماده كه از كشفيات اخير فيزيكدانان است بگوش من نرسيده بود نمي دانستم معناي حقيقي آيهي 49 سورهي ذاريات كه در آن تذكر داده شده بود: وَمِن كُلِّ شَيْءٍ خَلَقْنَا زَوْجَيْنِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ و ما از هرچيزي دو نوع آفريديم تا شما انسانها متوجهي قدرت عظيم ما شويد و بسوي پيغامهاي الله برويد.... و من تصور ميكردم شايد منظور خالق عالم وجود دو قوهي مثبت و منفي در تمامي اشياء باشد و اين تفسير نيز حقاً با متن آيهي قرآن جور نميآمد زيرا جملهي از هر چيز دو نوع غير از هر چيز دو نوع است تا آنكه در تاريخ 21/3/1344 در روزنامهي اطلاعات اين كشف را خواندم پس از ديدن اين مقاله در روزنامه اطلاعات متوجه معناي حقيقي آيهي سوره ذاريات شدم و مقالهاي در اين زمينه به مجله رنگين كمان دادم و در آن ثابت كردم معلوم ميشود آنچه در قرآن دربارهي جن نوشته شده در مورد ضد ماده است.... مطالبي كه دربارهي ضدماده گفته شد ما را متوجه كرد آيه 49 از سوره ذاريات كه ميگويد از هرچيزي دو نوع آفريده شده يكي مادي و ديگري ضد مادي است و اين ميزاني براي ما ميشود كه بتوانيم سورهي الرحمن راكه دربارهي اين دو جنس ضد هم ميباشد خوب بفهميم (نگاه كنيد معجزات علمي قرآن محتوي چهل نشانهي علمي غيرقابل انكار، نشانهي هشتم تشريح ضد ماده در قران مجيد) بايد دانست غير از سورهي مذكور در آيات ديگري و از جمله آيات 28 تا 32 از سورهي احقاف، تمام سورهي جن و نيز آيات 11 تا 27 از سورهي اعراف و 27 تا 43 از سورهي حجر مطالبي مفصل در اين باره آمده كه خصوصيات اين موجودات متعقل ضد ماده را كه با نام جن و جمع آن جانّ تذكر داده شده ارايه گرديده است و ما پيشتر درباره آن در مقالهي هستي شناسي و شناخت الله و حدود خلقت مخلوقات نيز توضيحات مربوط به هفت آسمان و زمين موضوع شيطان و جن در مفهوم هفت آسمان و زمين مطالبي را ارايه نمودهايم خوانندگان محترم به آنها نيز مقاله بعدي كه دربارهي خلقت و آفرينش آدم و انتشار ايشان در زمين است مراجعه نمايند.
فيزيك در اين باره چه ميگويد؟ فيزيك و ميدانهاي انرژي مادي و ضدمادي: دانشمندان فيزيك به اين نتيجه رسيدهاند كه جهان و كائنات عبارت است از ميدانهاي مختلف انرژي و با توجه به كشفيات اخيرشان دربارهي ضدماده بر اين باورند كه ميبايست همانند ميدانهاي انرژي مادي، ميدانهايي از انرژي ضدمادي نيز وجود داشته باشد، هر چند دستاوردهاي علمي بصورت بسيار كوتاه توانسته اين انرژيهاي ضدمادي را در آزمايشگاهها ايجاد كند. بنابر آنچه تاكنون در اين باره گفته شد ميتوان فهميد جن نيز نوعي روح (انرژي) از جنس ضد ماده! است و اين موجود متعقل ضد مادي براي آنكه بتواند در عالم ضد مادهي كنوني دنيا زندگي كند در كالبدي متناسب با اين دنيا و جنس ضد مادهي دنيايي تقريباً مانند رابطهي نفس (روح آدمي) و كالبد جسمي دنيايياش بسر ميبرد.
اشتباه فخر رازي در تفسير مسألهي روح و تجرد آن از كجا سرچشمه ميگيرد؟!
فخر رازي نيز مانند اكثر فلاسفه بدون توجه به آيات قرآن مجيد و روي اشتباهي كه در معاني و مفاهيم برخي آيات و واژهها مرتكب شده است معتقد بود كه روح جوهري مجرد از ماده است و قائم به مادهي بدن نميباشد پس جدايي او هنگام مرگ موجب فناي او نخواهد بود. و هرگاه فساد و تباهي بدن موجب فساد و از ميان رفتن آن شود هيچ تباهي بر روح نخواهد شد. اين اعتقاد فخر رازي بر اساس دلايل پنجگانه او در تفسير آيهي 85 سوره اسراء «وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَمَا أُوتِيتُم مِّن الْعِلْمِ إِلاَّ قَلِيلاً» اقامه گرديده كه ما در مقالات قبل آنرا مورد بررسي قرار داديم. فخر رازي در كتاب تفسير خود «مفاتيح الغيب» دلايلي را براي اثبات تجرّد روح مينويسد كه از آن جمله مسئلهي خواب و رؤياست ونتيجهاي كه از مثال خود در رابطه با خواب و رؤيا ميگيرد آن است كه انسان جز اين بدن است و موجودي وراي ماده و طبيعت ميباشد. اين اشتباه توسط سهروردي نيز در رسالهي اسرار الحكم سبزواري تكرار گرديده كه در آن ميگويد: از دلايل تجرّد روح (نفس) يكي اين است كه نفس در خواب كه اين بدن طبيعي مانند مرده افتاده است به كار گرفته شده و آن بدن مثالي است كه با آن ميرود و با آن ميآيد و كارهايي انجام ميدهد لذت ميبرد متألم و متأثر ميشود مُدرِك است نه به اين پس بدون اين قوام دارد و در بيداري اين را مستعمل و به اين متعلق و آن را تارِك و ذاهِل است، پس در قوام داشتن نه به اين بستگي دارد و نه بهآن و اين دو تا، مثل دو مركبند براي نفس و مجرد است از هر دو.
اما بايد دانست برخلاف نظرات فوق دلايلي وجود دارد كه نميتوان نفس آدمي را آنگونه كه معرفي كردهاند دانست و ما در بخش رابطهي روان و نفس و بدن مادي آنها را به تفصيل بيان خواهيم كرد.
1399-04-06
نظر شما با موفقیت ثبت شد و پس از تایید مدیریت نمایش داده خواهد شد.